بسلام ... زهره خانوم شما هم انگار سنت كمه ... رفتن و نرفتن فقط دست خودت نيست بدون ... مخصوصا اگه با رفتنت به اندازه يك صدم قلب كسي درد بگيره ... براي حل كردن مشكل صورت مسئله رو پاك نكن ... ياد بگير حلش كني ... نمي خواد بري دنيا خودش جاي گذر هست و همه روزي رفتني هستيم ... شما فقط بايد به مهرداد گوشزد ميكردي كه من با شما حرف زدم نه با مهرداد كه عين قاشق نشسته خودشو انداخت وسط و از شما دفاع كرد ... تو عالم دوستي اگه نتوني حرفتو بزني كه به هيچ دردي نميخوره ... منم قهر نميكنم ... اصلا اهلش نيستم ... ياد بگير مهرداد از اينجا ياد بگير كه ديگه تكرار نكني و به شوخي از اين موضوع نگذر به خدا يه جا بدجور به ضررت تموم ميشه .... حالام ديگه زود بيا آپ كن چشم خسته شد اينقدر اين التماس موندنتو ديدم ...از اين به بعد كمتر ميام چون كارم زياد شده ... دليل نبودنم هم همين بود وگرنه من اهل قهر كردن نيستم