سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیباترین شعرهایم را برای تو می گویم ای سپیده تر از همه شعرهایم

صفحه خانگی پارسی یار درباره

زندگی بی انتها

یک عمر از این شاخه به آن شاخه پریده‌ام
نه پشیمانم، نه خسته.
هنوز درخت‌های بی‌شماری می‌شناسم
که شاخه سارشان،
ابدیت را تداعی می‌کنند!
درکت می‌کنم
وقتی که در مقابل آیینه،
تارهای سپید مویت را می‌کنی!
وقتی که سعی می‌کنی فراموش کنی
گذر زمان را
و اینکه هنوز...
با عشق بیگانه‌ای!!!
***
دیروز آخر پاییز بود.
امروز اول زمستان!
چشم به هم می‌زنیم و
لحظه‌های‌مان می‌گذرد،
در حسرت شادی بی‌پایان!


واژه لبخند


یک روز
شاید یک روزکه افتاب
گیسوی نقره ای دماوند پیر را نوازش می کند
در یک غریو تندر بارانی
در یک نسیم نوازشگر بهار

یک روز شاید
همراه پرواز پرستوی عاشقی
واژه لبخند به سرزمین سوخته من باز گردد
امید کوبه در را بفشارد
و سپیدی جای تمامی این سیاهی ها را پر کند

آن روز بر مردگان نیز سیاه نخواهم پوشید
حتی بر عزیز ترینشان

دوتا فوت کن

داشتم با ماشینم می رفتم سر کار که موبایلم زنگ خورد گفتم بفرمایید الووو.. ، فقط فوت کرد ! گفتم اگه مزاحمی یه فوت کن اگه میخوای با من دوست بشی دوتا فوت کن . دوتا فوت کرد . گفتم اگه زشتی یه فوت کن اگه خوشگلی دوتا فوت کن دوتا فوت کرد . گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت کن اگه هستی دوتا فوت کن ,دوتا فوت کرد . گفتم من فردا میخوام برم رستوران شاندیز اگه ساعت دوازده نمیتونی بیای یه فوت کن اگه میتونی بیای دوتا فوت کن دوباره دوتا فوت کرد . با خوشحالی گوشی رو قطع کردم فردا صبح حسابی بخودم رسیدم بهترین لباسمو پوشیدم و با ادکلن دوش گرفتم تو پوست خودم نمی گنجیدم فکرم همش به قرار امروز بود داشتم از خونه در میومدم که زنم صدام کرد و گفت ظهر ناهار میای خونه؟ اگه نمیای یه فوت کن اگه میای دوتا فوت کن.


چتر شادی واکن

ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز .مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد.
ماه من غصه چرا؟
تو مرا داری و من هر شب و روز آرزویم همه خوشبختی توست
ماه من دل به غم دادن و از یاس سخن گفتن کار آنهایی نیست که خدا را دارند .
غم و  اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید یا دل شیشه ایت از تب پنجره ی عشق زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادی واکن
و بگو با دل خود که خدا هست ...خدا هست.
غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی خوشبختی بودن اندوه است .
ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلندی سبزه زاریست پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند
که خدا هست ...خدا هست چرا؟غصه چرا؟!


من امیدم به خداست...

 

این همه غربت تلخ
این همه تنهایی
این همه غم ز کجاست؟؟
من امیدم به خداست...

این همه دلتنگی
این همه فاصله تا رویاها
این همه غم ز کجاست؟؟
من امیدم به خداست... 

من امیدم به همین ذره نور اینجاست
من امیدم به همین خلوت سرد
به همین یاد نگاه
به همین دغدغه ها
به همین رویاهاست
من امیدم به خداست...